نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام

چرا حضرت زهرا سلام الله علیها شبانه به خاک سپرده شدند و چرا قبر ایشان مخفی است؟

اگر رئیس و بنیانگذار یک شرکت بین المللی فوت کنه به نظر شما مراسم تشییع اون چطور برگزار میشه؟
بیاین حدس بزنیم کیا حتما توش شرکت می کنن؟؟؟
به نظرمن که معاون رئیس و قائم مقام و خلاصه همه افراد برجسته اون شرکت، حتما حضور پیدا می کنند، حتی کارمندهای جزء هم میان.
تازه هر سال مراسم سالگرد و یادبود اون فرد کنار مزارش برگزار میشه...
هرسال که عاشورا میاد حرم امام حسین علیه السلام مملو از میلیونها نفر جمعیته، ایام شهادت امام رضا علیه السلام جای سوزن انداختن تو حرم نیست ، چون همه می خوان یه جوری ادب و ارادتشون رو خدمت امامشون نشون بدن.



خب زمانی که ایام شهادت تنها دختر پیامبر اسلامه ما مسلمونا کجا باید بریم و مراسم عزا برگزار کنیم؟
چرا مردم مدینه1420 سال پیش، تو تشییع پیکر دختر پیغمبرشون نبودند، چون اگه بودن که جای مزار رو می دونستند؟
اصلا چرا کسانی که خودشون رو جانشین پیغمبر معرفی کردند تو این مراسم نبودند؟
واقعا نبودند؟ نیومدند؟ چرا؟؟؟ چی شد که نیومدند؟
این سوالیه که ما باید از تاریخ بپرسیم! خیلی ها هستند که الان ادعا می کنند صدر اسلام هیچ کس با هیچ کس مشکلی نداشته همه باصلح وصفا کنار هم بودند. اگر اینطوری بوده پس چرا کسی از مردم مدینه جز اهل بیت پیغمبر تو مراسم تدفین و تشییع حضور نداشتند؟
اون چه که مسلمه اینه که شیعه هیچ شکی نداره نسبت به وقوع شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و ماجرایی که منجر به این شهادت شد و کسانی که باعث کشته شدن حضرت شدند . یعنی توی کتابهای معتبر پیش علمای معتبر شیعه یک امر مسلمه!
اما آیا سنی ها هم می تونند این حقیقت رو بپذیرند؟ اونا که دائماً از طرف علماشون با انکار شهادت مواجه می شند.
همین سوال برای من انگیزه شد که تحقیق کنم و جوابش رو تو کتب معتبر اهل سنت پیدا کنم یعنی: آیا یک محقق بی طرف می تونه نشانه هایی از معتقدات شیعه درباره شهادت حضرت زهرا سلام الله رو تو منابع غیر امامیه ببینه؟؟!
اولین قدم این بود که نشانه هایی از نحوه تدفین حضرت زهرا سلام الله علیها، در منابع پیدا کنم.
کتاب صحیح بخاری معتبرترین کتاب حدیثیه اهل سنته ، بخاری در صحیح خودش حدیث شماره 3913بیان کرده:
فَلَمّا تُوُفِّیَتْ دَفَنَها زَوْجُها عَلِیٌّ لَیْلاً وَ لَمْ یُؤَذِّنْ بِها اَبابَکْرٍ.
چون [فاطمه] از دنیا رفت، شوهرش علی، وی را شبانه دفن نمود و ابوبکر را آگاه نساخت.

اما چرا دختر پیغمبر مخفیانه و شبانه به خاک سپرده شد و چرا ابوبکر و عمر، بر پیکر ایشون نماز نخوندند؟
برای گرفتن پاسخ سراغ ابن ابی الحدید معتزلی رفتم، ابن ابی الحدید تو شرح نهج البلاغهج6،ص50می گه:
وَ الصَّحیحُ عِندِی اَنـَّها ماتَتْ وَ هِیَ واجِدَةٌ عَلی اَبی بَکْرٍ وَ عُمَرَ وَ اَنـَّها اَوْصَتْ اَلّا یُصَلِّیا عَلَیْها...
آنچه از نظر من صحیح می باشد این است که:
فاطمه از دنیا رفت در حالی که بر ابوبکر و عمر غضبناک بود و وصیّت نمود که آن دو بر جنازه وی نماز نخوانند...

پس این دفن شبانه و مخفیانه به خواست خود حضرت زهرا سلام الله علیها و وصیّت ایشان بوده.
اما چرا ؟
بخاری تو صحیحش پاسخ رو می ده:حدیث شماره2862
فَغَضِبَتْ فاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللهِ، فَهَجَرَتْ اَبابَکْرٍ فَلَمْ تَزَلْ مُهاجِرَتُهُ حَتّی تُوُفِّیَتْ. (1)
فاطمه بر ابوبکر غضبناک شد و با او قطع رابطه کرد و این قطع رابطه و قهر وی تا وفاتش ادامه یافت.

طبق نقل بخاری حضرت زهرا سلام الله علیها ، در حالی این دنیا را ترک فرمودند که شدیداً از دست خلیفه اول ناراضی و غضبناک بوده ، و با او قطع رابطه کردند. و این یعنی تا آخر عمر هرگز اون رو نبخشیدند!!!
جالبه بدونین بخاری تو صفحات بعدی همین کتابش حدیث 3437 و 3483 از پیامبرنقل کرده:
فاطِمَةُ بَضعَةٌ مِنّی فَمَن اَغضَبَها اَغضَبَنی.
فاطمه پاره تن من است؛ هرکس او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.
وقتی خوب صفحات کتب معتبر اهل سنّت رو ورق زدم، با احادیثی از رسول خداصلّی الله علیه وآله روبرو شدم که همگی این اصل بنیادین رو تصریح می کردند :
اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَغْضِبُ لِغَضَبِ فاطِمَةَ وَ یَرْضی لِرِضاها.
همانا خدای متعال به غضب فاطمه، غضب می کند؛ و به خشنودی او، خشنود می شود.
(2)
یعنی: هرگونه خشم و غضبی که از سوی حضرت زهراعلیهاالسّلام ابراز بشه، یک عملکرد خداپسندانه و یک واکنش مورد رضای خداست، و از هر تمایل شخصی و دنیایی به دوره.
این اصل بنیادین تواتر معنوی داره، یعنی در اکثر کتب معتبر،احادیث متعدّدی از رسول خداصلّی الله علیه وآله , وجود داره که همۀ اونها،همین مضمون رو یادآوری می کنن.
کسی که دختر رسول خدا را طوری آزار داده که نه تنها حضرت او را نبخشیده بلکه تا سرحد مرگ هم حاضر نشده دست از این غضب برداره ، قطعاً رسول خدا رو هم آزرده ، و کسی که رسول خدا رو بیازاره چه سرنوشتی خواهد داشت؟؟؟
خداوند در قرآن می فرماید:
ان الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنیا و الآخرة و اعدّلهم عذاباً مهینا (3)
همانا کسانی که خدا و رسول او را اذیت می کنند خداوند ایشان را در دنیا و آخرت لعنت کرده است و برای ایشان عذاب خوار کننده ای مهیا ساخته است.
غیر امامیه معتقدند که غضب حضرت زهرا سلام الله علیها غضب خداست و هر کس ایشون رو اذیت کنه پیغمبر صلی الله علیه وآله رو اذیت کرده و خداوند هم در قرآن فرموده که:همانا کسانی که خدا و رسول او را اذیت می کنند خداوند ایشان را در دنیا و آخرت لعنت کرده است و برای ایشان عذاب خوار کننده ای مهیا ساخته است.
با این وجود اوضاع خلیفه اول سنی ها خیلی اسفناک می شه!!!!
پس با خودم فکر کردم (البته از دیدگاه یک سنی) شاید نارضایتی حضرت زهرا سلام الله علیها به ابوبکر ابلاغ نشده و این فقط یک احساس قلبی بوده ؟؟! شاید خلیفه خبری از این غضب نداشته تا بخواد جبرانش کنه !
پاسخ رو از زبان ابن قتیبه که از بزرگان غیر امامیه است گرفتم:
ابن قتیبه تو کتاب الامامة و السیاسة (4) می گه، ابوبکر و عمر به دیدار حضرت زهرا سلام الله علیها رفتند:
فَلَمّا قَعَدا عِنْدَها، حَوَّلَتْ وَجْهَها اِلَی الْحائِطِ.
فَسَلَّما عَلَیْها، فَلَمْ تَرُدَّ عَلَیْهِما السَّلامَ.
...قالَتْ: فَاِنـّی اُشْهِدُ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ اَنـَّکُما اَسْخَطْتُمانی وَ ما اَرْضَیْتُمانی وَ لَئِنْ لَقیتُ النَّبِیَّ لَاََشْکُوَ نَّکُما اِلَیْهِ.
...وَ هِیَ تَقُولُ: وَاللهِ! لَاَدْعُوَنَّ اللهَ عَلَیْکَ فی کُلِّ صَلاةٍ اُصَلِّیها.

چون نزد فاطمه نشستند، فاطمه رویش را به سوی دیوار برگرداند.
بر وی سلام کردند، ولی فاطمه جواب سلام آن دو را نداد.
فاطمه گفت: خدا و ملائکه را شاهد می گیرم که شما دو نفر، مرا به غضب آوردید و مرا راضی نکردید.
... فاطمه خطاب به ابوبکر گفت: به خدا سوگند! در هر نمازی که بخوانم تو را نفرین خواهم کرد.
چرا حضرت زهرا سلام الله علیها تا این حدّ از زمامدار ها غضبناک بوده؟ مگه اونا چیکار کرده بودند؟؟؟
تو فرائد السمطین (5) تالیف جوینی که از علمای بزرگ غیر امامیه، روایتی از پیامبر صلوات الله علیه و آله اومده که در اون حدیث، پیامبر آینده ای رو برای حضرت زهرا سلام الله علیها پیشگویی می کنند: ترجمه یه قسمتهایی از اون روایت اینه:
و إنّی لمّا رأیتها ذکرت ما یصنع بها بعدی ، کأنّی بها و قد دخل الذّل فی بیتها و انتُهکَت حُرمتُها و غُصِبَ حقّها و مُنِعَت إرثها و کسر جنبها و أسقطت جنینها و هی تنادی یا محمداه فلا تجاب ...... فتکون أوّل من تلحقنی مِن اهل بیتی فتقدم علیّ محزونة مکروبة مغمومة مقتولة .......اللهم العن من ظلمها و عاقب من غصبها ، و ذلل من أذلّها ، و خلّد فی نارک من ضرب جنینها حتی ألقت ولدها ، فتقول الملائکة عند ذلک : آمین
من هر زمان او را می بینم یاد آن چیزی می افتم که بعد از من با وی رخ خواهد داد . انگار که من او را می بینم که ذلت در خانه وی داخل شده است وحرمتش شکسته شده است و حقش غصب گردیده است و از ارثش محروم گردیده است و پهلویش شکسته شده است و فرزند در شکمش سقط شده است در حالیکه صدا می زند یا محمداه ولی کسی جواب وی را نمی دهد ... پس او اولین کسی که از خانواده ام به من خواهد پیوست . پس به نزد من می آید در حالیکه اندوهگین و سختی کشیده و غمگین است و کشته شده است .
خداوندا، هر کس را که به او ظلم کرده لعنت کن ، و هر کس حق او را غصب نموده عذاب نما ، و هرکس که او را خوار نموده خوار نما و در عذابت جاودان بدار هر کس را که فرزند او را مورد ضرب قرار داد تا آن را سقط کرد . پس ملائکه می گویند : آمین
از آنجایی که پیامبر از خودشون حرف نمیزنن و هرچی مگن وحی الهیه، پس حتماً اون چه پیش بینی بکنن اتفاق می افته، یعنی جنایاتی که فرمودند در حق حضرت زهرا سلام الله علیها اتفاق خواهد افتاد، حتما و یقینا افتاده و حتما کسی ایشون رو به قتل رسونده و ایشون شهیده هستند، چون تو حدیث دقیقا این عبارات اومده.
با همان دید اولیه یعنی یک جستجوگر کنجکاو در اسناد غیر امامی بررسی های فراوانی کردم که نشانه هایی از آنچه که توسط پیامبر ذکر شده بود پیدا کنم، چون یک احتمال این بود که شاید زمامدارانی که حضرت زهرا سلام الله علیها از اونها غضبناک بودند در این فجایع دخیل باشند.
پس اول گشتم ببینم آیا حرمت حریم خونه حضرت زهرا سلام الله علیها هتک شده ؟! آیا لطمه جسمانی به ایشون وارد شده؟! آیا ایشون باردار بودند و در اثر جنایات عده ای فرزندشون سقط شده؟! و آیا حقوق و میراث ایشون غصب شده؟!
و مرحله بعد هم این بود که بدونم آیا ابوبکر و عمر هم در این جنایات دخیل بودند یانه؟؟؟
مرحله سوم هم این بود که آیا نقلی در کتب غیر امامیه هست که خود حضرت زهرا سلام الله علیها اشاره ای به علت خشمشون به ابوبکر و عمر کرده باشند؟
بعد از جستجو و کنکاش زیاد، با کمال نا باوری به اسنادی برخورد کردم که نه تنها به وقوع این جنایتها صراحت داره، بلکه به وضوح هم به نقش محوری خلیفه اول و دوم تو شکل گیری اون تصریح کردند. (6)
بلاذری از علمای بزرگ اهل سنت تو انساب الاشرافش آورده:
خلیفه اول بعد از اینکه از مردم برای خلافتش بیعت گرفت، چون حضرت علی علیه السلام حاضر نشدند بیعت کنن،عمر ابن خطاب رو به سراغ امیرالمؤمنین علیه السلام فرستاد و دستور حمله به خانه وحی رو صادر کرد و گفت:
قالَ: ائْتِنِی بِهِ بِأعْنَفِ الْعُنْفِ. او [یعنی حضرت علی] را به سخت‌ترین وضعیّت ممکن نزد من آورید. (7)
إن أبوا فقاتلهم یعنی: اگر امتناع ورزیدند از آمدن با آنها بجنگ. (8)
خلیفه دوم با شعله ای از آتش به در خانه وحی رفت. (9)
ابن قتیبه می گوید:
رهبر مهاجمان دستور داد هیزم بیاورید و فریاد زد: به خدایی که جان عمر در دست اوست، یا قطعاً خارج میشوی، یا اینکه حتماً آن [خانه] را بر سر هرکه در آن است، به آتش میکشم.
پس به او گفتند: ای اباحفص! در این خانه، فاطمه است!
پاسخ گفت: حتّی اگر او باشد.
فاطمه جلوی درب ایستاد و گفت: هیچ مردمی همچون شما دیدارشان برای من، بد و نفرتانگیز نیست.
جنازه رسول خدا[صلّی‌الله‌علیه‌وآله] را بر روی دستهای ما تنها گذاشتید و کار خلافت را میان خود قطعه قطعه کردید، و در این خصوص از ما جویا نشدید، و حق را به ما بازنگرداندید.
(10)
بلاذری می گه:
فاطمه[سلام الله علیها] در پشت در با خلیفه دوم مواجه شده و گفت :"ای پسر خطّاب ! آیا تو را در حال آتش زدن خانه ام می بینم؟!" عمر گفت:"آری ! این کار من از دین پدر تو محکم تر است" !!! (11)
خیلی جالبه که زمامداران، می خوان دین پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله رو با آتش زدن دردانه پیغمبر و بچه های کوچیکش حفظ کنن، مگه یک بانوی داغدیده ی باردار با چهار تا بچه کوچیک چه خطری برای حکومت داشتند که می خواستند اونها رو بسوزونن؟
نظام که چهارمین شخصیت برجسته معتزله است معتقده:
عمر در روز بیعت به شکم فاطمه [علیها السلام] ضربه زد که منجر به سقط شدن نوزاد وی از شکمش شد . عمر ، فریاد می زد این خانه را با هر که در آن است به آتش بکشید ؛ و در خانه به جز علی و فاطمه و حسن و حسین کسی نبود. (12)
بخاری در صحیح خود آورده:
همانا فاطمه دختر رسول خدا فردی را نزد ابوبکر فرستاد و میراث خود از رسول خدا را، از او طلب نمود.
این مطالبه شامل: فیء، فدک و باقیمانده خمس خیبر بود...
امّا ابوبکر از این که چیزی از این اموال را به وی پس بدهد، خودداری ورزید.
(13)
هرچند هر کدوم از چیزهایی که ذکر شد از هجوم به خانه و حی، هتک حرمت اهل بیت پیغمبر صلوات الله علیهم، لطمات جسمانی حضرت زهرا سلام الله علیها ، سقط حضرت محسن علیه السلام و ربوده شدن و غصب اموال شخصی حضرت زهرا سلام الله علیها، به تنهایی برای غضبی دائمی که معادل غضب خداست کافیه، اما بهتره که از دختر رحمةٌللعالمین بپرسیم چه عاملی ایشون رو تا این حد به خشم آورده، خشمی همیشگی و دائمی که تا سرحد مرگ حاضر به دست کشیدن از آن نشدند؟!!
ابن ابی الحدید معتزلی، شارح نهج البلاغه تو شرحش ج16 ص234 نقل کرده که وقتی زنان مهاجر و انصار حال بد حضرت زهرا سلام الله علیها رو دیدن به عیادت ایشون رفتند، و از ایشون پرسیدن که چگونه صبح کردی؟ وحضرت در جوابشون فرمودند:
صبح کردم و حال آنکه نسبت به دنیای شما کاره و بی میلم، نسبت به مردانتان غضبناکم...
به آنان بغض ورزیدم آنگاه که در حالاتشان تعمّق ورزیدم ...
برای خویشتن چه بد ذخیره هایی پیش پیش فرستادند. که خدا بر آنان خشم بر گفت و در عذاب جاودانه خواهند بود.
وای بر آنان! آنان چگونه خلافت رسول خدا را از مواضع ثابته و بنیانهای نبوت دور ساختند. و از خانه ای که جبرئیل در آن فرود می آمد به خانه دیگری بردند. و از دست افراد کاردانی که به امور دنیا و دین وارد بودند. بدانید که این زیان بزرگی است. و چه باعث شد که از علی عیبجویی کنند؟ عیب اورا گفتند چون شمشیرش خویش و بیگانه و شجاع و غیر شجاع را نمی شناخت. و اینکه او نسبت به مرگ بی اعتنا بود. چرا چونکه علی دشمنان را به شدت می گرفت و می کشت و آنها را به عنوان عقوبت و سرمشق برای دیگران باقی می گذاشت. و غضب او در راه رضای خدا بود.
و سوگند به خدا اگر مردان شما نمی گذاردند که زمام از دست ایشان بیرون رود و زمام امور خود را که پیامبر به علی واگذار فرموده بود بدست وی سپرده بودند. آنرا به ملایمت و سهولت راه می برد. و این شتر را سالم به مقصد می رسانید. و حرکتش حرکتی رنج آور نمی شد...
...ایکاش می دانستم به چه پناهگاهی تکیه داده اند؟ و کدام ستون را پشتیبان گرفته اند؟ و به کدامین ریسمان تمسّک جسته اند؟ و عجب سرپرست بد و دوست نا بابی انتخاب نموده اند. و برای ظالمین چه بَدَل بدی است... وای برآنان! آیا آن کس که به حق راه یافته است سزاوار پیروی است یا آنکه راه نیافته و ابتدا باید خود راه یابد، وای بر شما چه بد حکم می کنید.
اما به جان خودم سوگند، نطفۀ این فساد بسته شده است. و انتظار کشید تا این مرض فساد در پیکر اجتماع اسلامی منتشر شود. از پستان شتر پس از این خون بدوشید. وزهری که به سرعت هلاک می کند. در اینجا است که بر راه باطل روندگان زیان می کنند. و مسلمانان بعدی خواهند دانست عاقبت اعمال مسلمانان صدر اسلام چه بوده است. و قلبتان با فتنه ها آرام خواهد گرفت ...
همونطور که دیدید حضرت زهرا سلام الله علیها - محور شناخت غضب و رضایت الهی - به خاطر غصب خلافت حقّه امیرالمؤمنین علیه السلام از زمامدارا غضبناک بودند، چون اونها دین خدا رو از مسیری که خدای متعال تعیین فرموده بود خارج کرده و فتنه و فساد رو منتشر کردند.
حضرت زهرا سلام الله علیها برای اینکه راه رو برتموم مسلمونا تا آخر تاریخ روشن کنند، وصیت کردند که حضرت علی علیه السلام ایشون رو شبانه و مخفیانه دفن کنند، تا موضع گیریشون نسبت به خلیفه اول و خلیفه دوم برای همه انسانها روشن بشه.
یادمون نره که طبق روایات غیر امامیه غضب حضرت زهرا سلام الله علیها هرگز به خاطر انگیزه های شخصی نبوده و یک حرکت خداپسندانه است. و هرکس ایشون رو آزار بده و به خشم بیاره، اون هم یک خشم الهی، پیغمبر خدا رو آزرده و کسی هم که پیغمبر خدا رو آزار بده خداوند در دنیا و آخرت لعنتش کرده و عذاب خوار کننده ای براش مهیا کرده!!!
خداوند متعال به ما می گه:
یا أَیّها الّذین آمنوا لا تتولَّوا قوما غضب اللّه علیهم قد یئسوا من الآخرةِ کما یئس الْکفَّار من أَصحاب القبورِ (14)
اى کسانى که ایمان آورده‏اید! با قومى که خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستى نکنید؛ آنان از آخرت مأیوسند همان‏گونه که کفار مدفون در قبرها مأیوس مى‏باشند!
پاورقی
------------------------------------------
1) صحیح بُخاری، حدیث شماره 2862؛ [نقل مشابه:] مُسند احمدبن حنبل، حدیث شماره 25
سایر منابع اهل سنّت که «غضب حضرت زهرا سلام الله علیها بر ابوبکر» را بیان کرده اند:
- صحیح بُخاری(تألیف: بخاری متوفای256ه)، حدیث شماره 6230؛ [نقل مشابه:] تاریخ المدینه (تألیف: ابن‌شُبّه)، ج 1، ص 197. - مُسند احمدبن حنبل(تألیف: احمدبن حنبل متوفای241ه)، حدیث شماره 52. - جامع الاُصول (تألیف: ابن‌اثیر )، ج 10، ص 386. - تاریخ الاسلام (تألیف: ذَهبی متوفای 748)، ص 21 . - تاریخ الخمیس (تألیف: دِیار بَکری)، ج 2، ص 173. - مشکل الآثار (تألیف: طَحاوی متوفای:321ه)، ج 1، ص 47 ـ 48. - سنن بیهقی (تألیف: بیهقی متوفای:458ه)، ج 6، ص 300؛ [نقل مشابه:] صحیح ابن‌حَبّان، ج 11، ص 152 ـ 153. - سنن بیهقی، ج 6، ص 300؛ [نقل‌های مشابه:] المصنَّف (تألیف: صَنعانی)، ج 5، ص 472؛ مُسند ابی‌عَوانه، ج 4، ص 251. - سیرة النبویة (تألیف: ابن کثیر متوفای774ه) ج4 ص567 ، و فی المکتبة الشاملة ج4 ص567. - البدایة والنهایة (تألیف: ابن کثیر متوفای 774ه) (ط.داراحیاء التراث العربی بیروت) ج5 ص306. - فتح الباری (تألیف: ابن حجر عسقلانی متوفای 852ه) (ط. دارالمعرفة للطباعة النشر بیروت) ج6 ص139 و فی المکتبةالشاملة ج9 ص345...
برخی از منابع شیعه که «غضب حضرت زهرا سلام الله علیها بر ابوبکر» را بیان کرده اند:
- العمدة (تألیف: ابن البطریق حلی متوفای600ه)(ط.جامعه مدرسین) ص391. - الطرائف (تألیف: سیدبن طاووس متوفای664ه) (ط.الخیام) ص258. - نهج الحق و کشف الصدق (تألیف: علامه حلی متوفای 726ه)ص360. - وصول الاخیار الی اصول الاخبار (تألیف:عبدالصمدالعملی والد شیخ بهائی متوفای:982ه) ص69. - احقاق الحق (تألیف: التستری متوفای 1019ه) ص299. - شرح اصول کافی (تألیف: مولی محمد صالح مازندرانی 1081ه) (12جلدی) ج7ص218. - بحارالانوار (تألیف: علامه مجلسی متوفای1110ه) ج29 ص112. - مجمع النورین (تألیف: ابوالحسن المرندی1349ه) ص238. - اعیان الشیعه (تألیف: سید محسن امین متوفای 1371ه) ج1 ص314. - النص والاجتهاد (تألیف: سید شرف الدین عاملی1377 ه) ص51 و59. - الغدیر (تألیف: علامه امینی) ج7 ص227. - کتاب الاربعین فی امامة الائمة الطاهرین (تألیف: محمد طاهر قمی شیرازی)ص522. - الامام علی (تألیف: رحمانی همدانی) ص740. - ابوهریرة (تألیف: سیدعبدالحسین شرف الدین) ص. - خلاصة عبقات الانوار (تألیف: آیةالله سید علی میلانی) ج1 ص86. 138...
2) برخی از مشاهیر اهل سنّت که این قبیل احادیث را نقل یا ثبت کرده‌اند، عبارت اند از:
ـ ابن‌مثنّی بصری (متوفّای 252)ر.ک: ذخائر العقبی، ص 82 ـ 83 .ـ ابوبکربن ابی‌عاصم (متوفّای 287)ر.ک: الاِصابه، ج 8، ص 57؛ شرح المواهب، ج 4، ص 330 .ـ ابویعلی موصلی (متوفّای 307)ر.ک: کنز العُمّال، ج 12، ص 111، ح 34238؛ مُسند ابی‌یَعلی، ج 1، ص 190 .ـ ابوالقاسم طَبَرانی (متوفّای 360)ر.ک: معجم الکبیر، ج 1، ص 108، ح 182؛ ج 22، ص 401، ح 1001 .ـ حاکم نیشابوری (متوفّای 405)ر.ک: المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 167، ح 4730.[با توجّه به این که حاکم نیشابوری در کتاب خود، احادیث صحیح را طبق شروط بُخاری و مُسلم آورده است؛ باید گفت: حدیث فوق، بر طبق مبنای بخاری و مسلم، صحیح است و مورد قبولِ آن‌ دو نیز می‌باشد.]ـ ابوسعد خرگوشی (متوفّای 406) ر.ک: ذخائر العقبی، ص 82 ـ 83 .ـ ابونعیم اصفهانی (متوفّای 430) ر.ک: کنز العُمّال، ج 12، ص 111، ح 34238 .ـ ابن‌اثیر (متوفّای 630) ر.ک: اُسد الغابه، ج 6، ص 224 .ـ ابن‌نجّار بغدادی (متوفّای 643) ر.ک: کنز العُمّال، ج 13، ص 674، ح 37725 .ـ سبط‌بن جوزی (متوفّای 654) ر.ک: تذکرة خواصّ الاُمّه، ص 279 .ـ محبّ‌الدین طبری (متوفّای 694) ر.ک: ذخائر العقبی، ص 82 ـ 83 .ـ ابوحَجّاج مَزّی (متوفّای 742) ر.ک: تهذیب الکمال، ج 22، ص 379 .ـ ابن‌حجر عَسقلانی (متوفّای 852) ر.ک: الاِصابه، ج 8، ص 56؛ تهذیب التهذیب، ج 12، ص 442 .ـ ابن‌حجر مکّی [هیتمی] (متوفّای 954) ر.ک: الصواعق المحرقه، ص 105 .ـ متّقی هندی (متوفّای 975) ر.ک: کنز العُمّال، ج 12، ص 111، ح 34238؛ ج 13، ص 674، ح 37725 .- قندوزی الحنفی (متوفای1294ه) ر.ک: ینابیع المودّة ج2 ص56...
برخی از مشاهیر شیعه که این حدیث را نقل یا ثبت کرده‌اند، عبارت اند از:
- زیدبن علی (متوفای 122ه) ر.ک: مسند زیدبن علی(ناشر: دارالحیاة بیروت)/459 . - شیخ صدوق (متوفای 381ه) ر.ک: امالی صدوق (ط. مؤسسةالبعثة)/ 467. - شیخ صدوق (متوفای 381ه) ر.ک: عیون اخبار الرضا (ط. مؤسسة الاعلمی بیروت) ج1 ص51. - الکراجکی (متوفای 449ه) ر.ک: التعجب (تحقیق فارس حسون) ص134 و (ط. مکتبةالمصطفی) ص55. - طبرسی (متوفای560ه) ر.ک: الاحتجاج (بحارالانوار از این منبع نقل کرده است.) - ابوالفتح الاربلی (متوفای693ه) ر.ک: کشف الغمة فی معرفة الائمّة (ط. دارالاضواء بیروت) ج2 ص95. - علامه مجلسی (متوفای 1110ه) ر.ک: بحارالانوار ج43 ص19و22. - علامه امینی ر.ک: الغدیر ج7 ص235....
3) سوره احزاب آیه 57
4) ج1،ص12ـ13
5) ج2 ، ص 34 و 35
6) برخی از اسناد اهل سنّت که در آن ماجرای هجوم به خانه وحی ذکر شده است:
- ابن أبی شیبه (239هـ :( المصنف ، ج8 ، ص 572. -علامه بلاذری (270هـ:( انساب الاشراف، بلاذرى، ج1، ص586. -ابن قتیبه دینوری (212-276هـ:(الامامة والسیاسة - ابن قتیبة الدینوری ، تحقیق الشیری - ج 1 - ص 30. -حمد بن جریر طبری (310هـ:( تاریخ الطبرى ، ج2 ،‌ ص443.-ابن عبد ربّه (463هـ:( العقد الفرید، ابن عبدربه، ج3، ص 63 طبع مصر -ابن عبد البر قرطبی (368 -463هـ:( الاستیعاب، ابن عبدالبر قرطبى، ج3، ص975. -امام جوینی (730هـ:( فرائد السمطین ج2 ، ص 34 و 35 .-ابی الفداء (732هـ:( تاریخ ابوالفداء، ج1، ص156 طبع مصر بالمطبعة الحسینیة .-ابن حجر عسقلانی (852هـ) - شمس الدین ذهبی (748هـ:(لسان المیزان ، ج1 ، ص268 -صفدی (764هـ:( الوافى بالوفیات ، ج5 ، ص347 .-ابو ولید محمد بن شحنه حنفی (817هـ:( روضة المناظر فی أخبار الأوائل والأواخر ( هامش الکامل لابن الأثیر ) ، ج11 ، ص 113 ( ط الحلبی ، الأفندی سنة 1301 -محمد حافظ ابراهیم (1287-1351هـ:( دیوان محمد حافظ ابراهیم ، ج1 ،‌ ص82 . -عمر رضا کحالة (معاصر:( اعلام النساء : ج 4 ، ص 114. -عبد الفتاح عبد المقصود(معاصر:( الإمام علی بن أبی طالب ، عبد الفتاح عبد المقصود ، ج4 ، ص274-277 و ج1 ،ص192-193...
برخی از اسناد شیعه که در آن ماجرای هجوم به خانه وحی ذکر شده است:
- کتاب سلیم: ص82 و ص249 (الطّبعةالمحقّقه: ج2،ص577-599، ح4 و ص862-876، ح48).- الإحتجاج ص82-89 (تألیف: طبرسی ـ متوفّای قرن 6) ـ راحة الأرواح ص59-60 (تألیف: ابوسعید سبزواری ـ متوفّای قرن 8) ـ کامل بهائی ج1، 304-308 (تألیف: عماد الدین طبری ـ متوفّای قرن 9) - الهدایةالکبری:163-164 و 178-179 و 401-418 تألیف: حسین بن حمدان (متوفّای 334).- الشافی فی الإمامه، ج3،ص241، تلخیص الشافی، ج3، ص76 - مثالب النواصب تألیف: ابن شهر آشوب مازندرانی (متوفّای 588) . - تجریدالعقائد: تألیف: خواجه نصیر الدین طوسی (متوفّای 672) - قواعد عقائد آل محمّدعلیهم‌السّلام، ص270.تألیف: عزّ الدین دیلمی (متوفّای 711) - شرح تجریدالعقائد: ص376-377تألیف: علّامه حلّی (متوفّای 726) - إرشاد القلوب ص 285-286 (تألیف: حسن بن محمّد دیلمی ـ متوفّای 771) - المحتضر، ص44-45تألیف: حسن بن سلیمان حلّی (متوفّای قرن 8) .- النافع یوم الحشر (المطبوع باسم: الباب الحادی عشر مع شرحیه.): ص49تألیف: فاضل مقداد (متوفّای 826). - زوائدالفوائد، و عنه فی بحارالأنوار:ج98،ص353تألیف: سیّد رضی الدین علی، فرزند سیّد بن طاووس (متوفّای قرن 9) .- مفتاح الباب (المطبوع مع الباب الحادی عشر.) تألیف: ابن مخدوم عربشاهی جرجانی (متوفّای 976) - المجلّی:ص417.تألیف: ابن ابیجمهور اَحسائی (متوفّای اوائل قرن 10) .- الحاشیة علی شرح التجرید: ص258-259تألیف: مقدّس اردبیلی (متوفّای 993) ـ - محرق القلوب ص31-33 (تألیف: ملّا مهدی نراقی ـ متوفّای 1209)ـ حلیة الأبرار ج2، 601-603و ص652-676 (ط العلمیة)(تألیف: سیّد هاشم بحرانی ـ متوفّای 1107)ـ مدینة المعاجز ج2،ص244-247 (تألیف: سیّد هاشم بحرانی) - کتاب الرجعه ص134-100 (تألیف: محمّد مؤمن اِسترآبادی ـ متوفّای 1088) ـ بحار الأنوار ج53، ص13-24 (تألیف: علّامه مجلسی) ـ نوائب الدهور ج3، ص96-295(تألیف: میرجهانی ـ متوفّای 1413) - أنساب النواصب: ص45، و راجع ایضاً: ص95تألیف: خادم اِسترآبادی (متوفّای قرن 11) . - علم الیقین: ج2، ص 700 تألیف: فیض کاشانی (متوفّای 1091) .- الرسائل الإعتقادیّه: ج1، ص444. و راجع ایضاً:301، 446، 465 تألیف: خواجوئی مازندرانی (متوفّای 1173).- مفتاح الباب: ص199( المطبوع مع الباب الحادی عشر .)،تحقیق الدکتور مهدی محقق...
7) «أنساب الأشراف» (تألیف: بَلاذری، متوفّای 289)، ج 1، ص 587 =) ج 2، ص 269)
8) ابن عبد ربّه متوفی 328 در عقد الفرید تحت عنوان حکایة السقیفة ، ج 3 ، ص 64 ، چاپ مصر
9) ابو الفداء، متوفّای 732 ، المختصر فی أخبار البشر، ج 1، ص 156
10) ابن قتیبه دینوری متوفّای 276، الامامة والسیاسه
11) بلاذری متوفی 279 هـ.ق، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸۶،تحت عنوان امرالسقیفه،حدیث شماره ی ۱۱۸۴،چاپ مصر
12) شهرستانی، الملل والنحل، ص83
13) صحیح بخاری، حدیث شماره 3913
14)قرآن کریم؛ سوره ممتحنه آیه 13