ایلیا
و فدک از زمان موسی -
علیه
السّلام –
بازخوانی
یکی از اسناد کهن درباره فدک
در آن
زمان ، انسان وارسته ای به نام ذرخاء زندگی می کرد که
از پیروان واقعی حضرت مومسی -
علیه
السّلام – به شمار می رفت .
حضرت
موسی -
علیه
السّلام – همواره ویژگی های حضرت محمد مصطفی
-
صلی
الله علیه و آله – را بیان می کرد و آن جناب را
می ستود
سرانجام
عمر این زاهد با معرفت ، به پایان رسیده و بساط مرگ
او چشیده شد .
فرزندان
و نوادگانش دور شمع وجودش حلقه زدند .
او
دستور داد صندوقچه ای از فولاد با قفلی بی کلید
و لوحی از طلا ساختند .
آنگاه
با دست خویش وصیت نامه ای را در آن لوح طلایی
نوشت و در صندوقچه قرار داد
ایلیا
و فدک از زمان موسی -
علیه
السّلام –
بازخوانی
یکی از اسناد کهن درباره فدک
محمد حسین
رحیمیان
به
مناسبت چهاردهم ذی الحجه
مصادف با
یکهزار و چهارصد و بیستمین سالروز
اعطای
فدک به حضرت فاطمه –
سلام الله علیها -
تقدیم به
پیشگاه
امیر
المؤمنین علی -
علیه
السّلام –
که درباره عدالت گستر جهان هستی ؛ حضرت
مهدی –
عجل الله تعالی فرجه الشریف –
اشاره به سینه مبارکش نمود و فرمود :
آه
!
چقدر
مشتاقم او را ببینم .
( . صحیفه
مهدیه:
ص
116
. )
به راستی
روزها از مصائب او چون شب ، تیره و تار
شدند .
آسمان شب
از اندوه او ، شبنم ستاره بارید .
ماه از
شرمندگی آن چهره نیلگون گرفت .
خورشید از
آتش غم او گلگون گشت .
عزت و شکوه
پس از غربت او ، آرام و قرار نداشت .
شقایق از
چشم کبود او شرمنده شد و لاله زارهای فدک
پس از او پژمردند .
افسوس
که موجود برتر زمین –
انسان –
او را نشناخت و قدر و منزلتش را ندانست .
همسر
و فرزندانش را به دست اهریمنان سپرد ،
آنان که دَدمنشانه به خاندان او هجوم
آوردند و اموالشان را به تاراج بردند .
آری
، فاطمه زهرا –
سلام الله علیها –
بانوی برتری بود که آفریدگارش بر زمینیان
منت نهاد و با آن گل و میوه بهشتی چند صباحی
این کره تیره و خاکی را روشن ساخت .
نوشتاری
که فراروی شماست ، یکی از اسناد کهن فدک
است .
بازخوانی
داستان گونة این سند کهن حاوی نکات ظریف
و دقیقی پیرامون مباحث مباحث اعتقادی است
–
می تواند در دوران تئاریک غیبت ، روشنگر
صراط مستقیم ولایت علوی -
علیه
السّلام –
باشد و راه رسیدن به دوران باشکوه دولت
الزهرا -
سلام
الله علیها –
را هموار سازد .
به امید
شکوفایی آن دوران باشکوه و روزگای رهایی
، ان شاء الله .
قم
، حرم کریمه اهل بیت -
سلام
الله علیها –
محمد حسین
رحیمیان
آزمایش بزرگ
...زندگی
سختی را سپری می کردند ، فقر و گرفتاری
های طاقت فرسا ، دنیا را در برابر دیدگانشان
تاریک ساخته بود . هر
مولود معصومی دیده به جهان می گشود به سان
گوسفند ، سر از بدنش جدا می کردند .
گاهی
پدر و مادر پیش از رسیدن مأمور ، کودک را
در رود نیل می افکندند .
بدین
سان سالها سپری شد و صدها هزار کودک پسر
را زنده به آب ریختند ، به خاک سپردند ،
سربریدند و نابود ساختند .
( تاریخ
انبیا :
ج
ص 493
. نوشته
عماد الدین حسین اصفهانی ، معروف به عماد
زاده .)
« آنان
در چنگال فرعونیان به شدید ترین وجهی
مورد آزار و قرار می گرفتند :
پسرانشان
را در جلو دیدگانشان سر می بریدند ، دختران
و زنانشان را به کنیزی می بردند و همواره
در جلودیندگانقبشان شکنجه می شدند و از
بردگان و خدمتگزاران قبطیان و فرعونیان
بودند و به راستی در آزمایش بزرگی از جانب
پروردگار قرار داشتند »
( سوره
بقره آیه 49
)
برتری جویی
آری
«
فرعون
در روی زمین کبر ورزید ، سلطه گری و برتری
جویی کرد و انسان ها را به گروه های مختلفی
تقسیم کرد و بنی اسرائیل را به ضعف و
ناتوانی کشاند »
( سوره
قصص آیه 4
) که
به صورت بردگان و کنیزان در چنگال آنان
گرفتار بودند .
فقر
و محرومیت سراسر وجودشان را فرا گرفته
بود و سخت ترین کارها بر دوش آنها بود ،
بی آن که بهره ای داشته باشند .
فرعون تکبّر
ورزیده و می گفت :
« آیا
کشور مصر از آنر من نیست ؟ آیا این چشمه
ها از زیر پای من روان نمی شود ؟ مگر نمی
بینید ؟»
( سوره
زخرف آیه 51
)
عجب
غرور وجود او را فرا گرفت .
او
زیردستان خود را سبک شمرد و کارش به جایی
رسید که گفت :
« من
پروردگار بزرگ شما هستم »
( سوره
زخرف آیه 54
)
بنی
اسرائیل سختی دوران را با انتظار ظهور
پیامبری به نام موسی -
علیه
السّلام –
سپری می کردند (
تفسیر
کبیر فخر رازی ذیل آیه )
دعا و گشایش
غلبه ظلم و
ستم ، بنی اسرائیل را به خود آورد و دست
به دعا برداشتند
« وقتی
عذاب و سختی بر بنی اسرائیل طولانی شد ،
چهل روز به درگاهی خدا گریه و ناله کردند
.
خداوند
به موسی و هارون -
علیه
السّلام –
وحی فرمود که آنها را باز دست فرعون نجاب
دهند .
این
در الی بود که چهارصد سال ، صد و هفتاد سال
مانده بود ، و از آن صرف نظر کرد ...
» (
آنگاه
امام صادق -
علیه
السّلام –
می افزاید :
شما
نیز اگر چنین تضرّع و زاری کنید ، خداوند
فرج ما را مقدر می نماید ، و اگر چنین تضرع
و زاری کنید خداوند فرج ما را مقدر می
نماید .
و
اگر چنین نکنید ، این امر به آخرین حد خود
خواهد رسید .
‹ بحار
الانوار :
ج
52
ص
131
ح
34
› )
سرانجام
دعای آننان مستجاب شد .
خداوند
متعال در دامان فرعون ، موسی -
علیه
السّلام –
را پرورش داد .
آنها
موسی -
علیه
السّلام –
را نور چشم خود قرار دادند ، و بدون آن که
بفهمند ، دشمن اصلی خود را در آغوش خود
پروراندند .(
سوره
قصص آیه 8
و
9
)
آغاز مأموریت
بدین
سان موسی -
علیه
السّلام –
به قدرت خدا در کنار فرعون پرورش یافت و
«
آنگاه
خداوند مهربان یک با ردگر به او منت نها
و مشمول نعتم خود ساخت و فمران داد تا با
برادرش به سوی فرعون بروند و با نرمی با
او سخن گویند .
شاید
متذکر شده یا از خدا بترسد »
( سوره
طه آیه های 37
–
48 )
فرعون
از فرمان خدا سرباز زد و دعوت ها و معجزه
ها در دل سنگ فرعونیان تأثیر نگذاشت .
از
این رو ، موسی -
علیه
السّلام –
به فرمان خدا شبانه به همراه پیروانش از
مصر خارج شده و فرعونیان در پی آنا روان
شدند و به اذن خدا در میان امواج خروشان
دریا غرق گشتند و مؤمنان رهایی یافتند (
سورۀ
طه ، آیه های 37-48
) و
به واقع بنی اسرائیل با اقرار به یگانگی
خدا و یاد حضرت محمد -
صلی
الله علیه و آله –
و ولایت برادرش حضرت علی -
علیه
السّلام –
و خاندان پاک آنان -
علیهم
السّلام –
از زود نیل عبود کردند .
(
مستدرک
الوسائل :
ج
5
ص
233
)
موسی
-
علیه
السّلام –
دین الهی را به آنان آموخت و تورات مژده
ظهور حضرت محمد -
صلی
الله علیه و آله –
را به ارمغان آورد .
(
بشارات
عهدین :
ص
40
و
217
)
پیرو وارسته
در
آن زمان ، انسان وارسته ای به نام ذرخاء
زندگی می کرد که از پیروان واقعی حضرت
مومسی -
علیه
السّلام –
به شمار می رفت .
او
فردی عبادتگر ، زاهد و پرهیزگار بود .از
علوم غریبه نیز آگاهی داشت و از یاران خاص
موسی -
علیه
السّلام –
بود .
حضرت
موسی -
علیه
السّلام –
همواره ویژگی های حضرت محمد مصطفی -
صلی
الله علیه و آله –
را بیان می کرد و آن جناب را می ستود .
وقتی
ذراء به سخنان میوسی -
علیه
السّلام –
گوش فرا می داد ، مهر حضرت محمد -
صلی
الله علیه و آله –
در دل او خانه می کرد و او همواره در دعاها
و اورادش ، آن حضرت را یاد می نمود .
سرانجام
موسی -
علیه
السّلام –
از دنیا رفت .
ذرخاء
بیش از پیش به عبادت و ریاضت پرداخت و به
زاهاد ذرخاء معروف گشت .
او
همواره راهی بیابان ها می شد و به عبادت
خدا می پرداخت .
در
مسیر حرکت از مصر و در نزدیکی مدینه به
بیابانی بی آب و درخت به نام «
مدائن
الحکماء »
رسید
که در آنجا شتران حکمای مدینه را می
چرانیدند .
وقتی ذرخاء
به آنجا رسید ، از آن منطقه خیلی خوشش آمد
، تصمیم گرفت عمر خود را در آنجا به عبادت
خدا سپری کند .
عبادتگاهی
بنیان گذارد .
چاه
آبی حفر کرد و در آنجا به عبادت خدا مشغول
شد .(
در
کتب روضة کافی در ضمن روایتی آمده :
اما
صادق -
علیه
السّلام –
فرمود :
یهودیان
در کتاب های خود یافته بودند که هجرتگاه
حضرت محمد -
صلی
الله علیه و آله –
میان کوه «
عیر
»
و
کوه «
احد
»
است
.
از
این رو ، از شهر های خود بیرون شده و در
جست و جوی آن حضرت بودند ...
" روضۀ
کافی ح 481
")
ذرخاء
عمواره به سخنان موسی -
علیه
السّلام –
می اندیشید ، تورات قرائت می کرد و مدح و
صفات حضرت محمد -
صلی
الله علیه و آله –
و مهر و محبت حضرت علی -
علیه
السّلام –
را –
که در تورات آمده بود –
می خواند و لذت می برد .
کرامت زاهد
ذرخاء
از علوم غریبه هشت افلاک و رمل دانیال نبی
خوب آگاهی داشت و گاهی در اسطرلاب نگاه
می کرد .
روزی
از اعجاز حضرت محمد -
صلی
الله علیه و آله –
و حضرت علی -
علیه
السّلام –
و به حرمت ذرخاء عابد در آن است چشمه ای
آبی پدیدار شد ، که از کاوش ذرخاء عابد ،
آب آن چشمه زیاد شد .
او
منطقه را آباد کرد .
کشتزار
هایی ساخت و ساختمان هایی بنا کدر .
منطقه را
هر روز آبادتر می شد .
زاهدان
، عابدان ، قبائل و عشایر از آبادانی منطقه
آگاه شدند و به آنجا روی آوردند .
باغ ها
، بستان ها ، خانه ها و ساختمانها بنا
کردند . در
اندک زمانی هشت قریه آباد تأسیس شد .
مردن
از گوشه و کنار خود را به آن منطقه رساندند
و جمعیت آن منطقه رو به فزونی نهاد ....
در انتظار
محبوب
سرانجام
عمر این زاهد با معرفت ، به پایان رسیده
و بساط مرگ او چشیده شد .
فرزندان
و نواادگانش دور شمع وجودش حلقه زدند .
او دستور
داد صندوقچه ای از فولاد با قفلی بی کلید
و لوحی از طلا ساختند .
آنگاه
با دست خویش وصیت نامه ای را در آن لوح
طلایی نوشت و در صندوقچه قرار داد ، به آن
قفل زد و به فرزندانش این گونه وصیت کرد
:
ای
فرزندان و خاندان من !
پیامبری
به نام محمد -
صلی
الله علیه و آله –
ظهور خواهد کرد .
وصی
و جانشین او پسر عمویش به نام علی -
علیه
السّلام –
است ، که داماد او نیز می باشد .
او
را در تورات ایلیا گویند .
او
دلیر مرد دلاوری است که از زمان حضرت آدم
-