نام کاربری:   کلمه عبور:        کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟  |  ثبت نام


میهمان منفور


این روزها فاطمه(س) بیمار است و در بستر آرمیده زیرا که پس از رحلت پدر غصه ها او را رها نکرده اند اندوه فقدان پدر از یک سو، غصب خلافت، ضرب و شتم ها،ضربات تازیانه، ماجرای در و دیوار، سیلی و مصادره فدک و ... نیز از سوی دیگر.

سرانجام پیکر نحیف بانوی بزرگ اسلام از پای درآمد و به بستر افتاد.





و حالا وارثان سقیفه و غاصبان فدک به فکر حیله ای دیگر افتاده اند تا افکار عمومی را به نفع خود حفظ نموده و جو سیاسی جامعه را در جهت سیاستهای خود تغییر دهند.

این بار ترفند عیادت از دختر پیامبر (ص) به میدان آمدند.

ابو محمد عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینوری در ص ۱۴جلد اول تاریخ الخلفاء الراشدین معروف به الامامة و السیاسه و دیگران از قبیل ابن ابی الحدید در کتب معتبر خود نقل می کنند که:

عمر و ابوبکر به یکدیگر گفتند خوب است به دیدار فاطمه(س) برویم زیرا که ما او را به غصب آوردیم، پس به منزل آن بانو رفتند لیکن حضرت اجازه ورود نداد.

پس از علی (ع) خواستند که وساطت کرده و از همسرش برای آن دو نفر کسب اجازه نماید. علی (ع) خواسته آنان را مطرح نمودند و حضرت زهرا (س) به احترام شوهر سکوت کردند.

به این ترتیب آن دو به خانه فاطمه(س) پا نهادند، همان خانه ای که هنوز بر در و دیوار آن نشان از آتش و دود باقی مانده بود، فاطمه (س) چادر به سر نمود و خود را از آنان پوشانید.

آن دو شروع به سخن نموده و گفتند:

ما را ببخش و از ما راضی باش ، خدا از تو راضی باشد.

حضرت زهرا (س) فرمودند:

چه چیز باعث شده که از من طلب رضایت کنید ؟

گفتند ما به بدرفتاری خود اعتراف کرده امیدواریم که ما راببخشی و آزردگی ما را از دل بیرون نمایی !

فرمود : اگر در عذر خواهی خود راستگوئید شما را به خدا سوگند به من بگویید آیا این سخن رسول خدا (ص) را شنیده اید که :

«فاطمه پاره تن من است هر کس او را اذیت کند مرا آزرده ؟»

گفتند : آری

فاطمه (س) دستها را به جانب آسمان بلند نمود و فرمود :

«بار خدایا این دو مرا اذیت کردند و من از این دو به تو و پیامبر شکایت می کنم .

نه به خدا سوگند هرگز از شما راضی نمی شوم تا پدرم رسول خدا را ملاقات کنم و به او خبر دهم شما چه کردید و او داوری کند و بدانید که پس از هر نماز شما را نفرین خواهم کرد


به نقل ازشبهای پیشاور – بانوی بانوان ص۱۷۲